HR KAR

آموزش و مشاوره درحوزه مدیریت منابع انسانی

فرهنگ سازمانی

فرهنگ سازمانی

56029647 - organizational culture written in a notepad. business concept.

فرهنگ سازمانی عبارت است از اندیشۀ مشترك اعضای یك سازمان كه آنها را از سازمان دیگر متمایز میكند. افراد یك سازمان دارای ارزشهای مشترك، عقاید، معیارهای مناسب برای رفتار، زبان مخصوص، رمزها و سایر الگوی فكری و رفتاری هستند و به طور خلاصه، فرهنگ سازمان الگویی از مقاصد مشترك افراد سازمان است.

فرهنگ سازمانی از اساسی ترین زمینه های تغییر و تحول در سازمان است نظر به اینكه برنامه های جدید تحول بیشتر به تحول بنیادی سازمانی نگاه میكند.

از اینرو هدف این برنامه ها تغییر و تحول فرهنگ سازمان به عنوان زیربنا به بستر تحول است.

ویــــژگیهای فرهنگ سازمانی

درصورتیكه فرهنگ را سیستمی از استنباط مشترك اعضاء نسبت به یك سازمان بدانیم، یك سیستم از مجموعه ای از ویژگیهای اصلی تشكیل شده است كه سازمان به آنها ارج می نهد یا برای آنها ارزش قائل است.

فرهنگ سازمانی

10 ویژگی عبارتند از:

1ـ خلاقیت فردی: میزان مسئولیت، آزادی عمل و استقلالی كه افراد دارند.

2ـ ریسك پذیری: میزانی كه افراد تشویق میشوند تا ابتكار عمل به خرج دهند، دست به كارهای مخاطره آمیز بزنند و بلندپرازی كنند.

3ـ رهبری: میزانی كه سازمان هدفها و عملكردهایی را كه انتظار میرود انجام شود، مشخص مینماید.

4ـ یكپارچگی: میزان یا درجه ای كه واحدهای درون سازمان به روش هماهنگ عمل میكنند.

5ـ حمایت مدیریت: میزان یا درجه ای كه مدیران با زیردستان خود ارتباط را برقرار میكنند، آنها را یاری میدهند و یا از آنها حمایت میكنند.

6ـ كنترل: تعداد قوانین و مقررات و میزان سرپرستی مستقیم كه مدیران بر رفتار افرادی اعمال میكنند.

7ـ هویت: میزان یا درجه ای كه افراد، كل سازمان و نه گروه خاص یا رشتهای كه فرد در آن تخصص دارد را معرف خود میدانند.

8ـ سیستم پاداش: میزان یا درجه ای كه شیوۀ تخصیص پاداش یعنی افزایش حقوق و ارتقای مقام بر اساس شاخصهای عملكرد كاركنان قرار دارد نه بر اساس سابقه، پارتی بازی و از این قبیل شاخصها.

9ـ سازش با پدیدۀ تعارض: درجه ای كه افراد تشویق میشوند با تعارض بسازند و پذیرای انتقادهای آشكار باشند.

10ـ الگوی ارتباطی: میزان یا درجه ای كه ارتباطات سازمانی به سلسله مراتب احتیاجات رسمی محدود میشود.

عوامل و اجــــزاء فرهنگ سازمانی

فرهنگ سازمان از دو الیه اصلی تشكیل شده است.

نخستین لایه، ارزشها و باورها لایه ای است كه نمایشگر نمادهای ملموس مانند طرز پوشش، رفتار، مراسم، تشریفات، اسطوره ها و افسانه هاست.

لایۀ دیگر فرهنگ سازمانی، لایۀ پایه ای و یا شالودۀ اساسی فرهنگ سازمان است كه به ارزشهای زیربنایی، مفروضات، باورها و فرآیندهای فكری افراد و گروههای سازمانی اشاره دارد.

این لایه درواقع فرهنگ راستین سازمان را تشكیل میدهد.

عوامل تشكیل دهندۀ فرهنگ سازمان عبارت اند از: هنجارها، سنتها و تشریفات، و مفروضات.

چگونگــــی شكل گیری و تداوم فرهنگ سازمانی

معمولا، هر سازمان ابتدا به صورت یك واحد كوچك تأسیس میشود. در شروع فعالیت سازمان، فرهنگ در آن با توجه به عوامل مختلفی به سرعت شكل میگیرد. شكل گیری فرهنگ بستگی دارد به دلایل به وجود آمدن سازمان و جایگاه آن در جامعه و عوامل موفقیت آن از قبیل كارایی، مرغوبیت كالا، كیفیت ارائه خدمات به ارباب رجوع یا مشتریان، ابداع و نوآوری، تلاش زیاد و وفاداری نسبت به سازمان.

وقتی سازمان متولد میشود تلاش زیادی از طرف كاركنان برای موفقیت سازمان صورت میگیرد. درحقیقت فرهنگ نشانگر درجۀ تلاش و تصویر كاركنان از كار خود و آینده سازمان است. به تدریج كه سیستمهای پاداش سیاستها، خط مشی ها و قوانین حاكم بر كار تدوین مییابند، مجموعه این عوامل بر شكل گیری فرهنگ اولیه سازمان تأثیرات عمیق میگذارد. این عوامل از طرف سازمان رسمی مشخص كنندۀ نوع رفتار و طرز برخوردهایی هستند كه برای موفقیت سازمان مهم خواهند بود.

عوامل موثر بر فرهنگ سازمانی

با توجه به وسعت موضوعات مرتبط با فرهنگ عوامل بی شماري را می توان معرفی کرد که هر یک به نحوي بر فرهنگ یک سازمان تاثیر می گذارد.

این عوامل اصلی و عمده عبارتند از : اوضاع اقلیمی عوامل تاریخی موقعیت جغرافیایی مذهب نظام حاکم بر جامعه در سطح خرد و کلان هر یک از عوامل فوق در ایجاد و تقویت یا توسعه فرهنگی موثر می باشند عامل دیگري که بر فرهنگ سازمان تاثیر دارد ،فرهنگ جامعه است فرهنگ جامعه بر فرهنگ سازمانی تاثیر می گذارد و فرهنگهاي سازمانی نیز بر روند حرکت فرهنگی جامعه تاثیر خود را دارند.

روش هاي تغییر و بهبود فرهنگ سازمانی :

1 -آموزش :

تغییر و پرورش اعتقادات ، ارزش ها و الگو هاي رفتاري مطلوب از طریق شرکت در برنامه هاي آموزش عمومی از مهم ترین روش هاي تغییر و بهبود فرهنگ سازمانی است . به طور کلی آموزش ، یک روش اساسی ایجاد تغییر در سازمان است .

2-تغییر افراد کلیدي:

اگر افراد سازمان تغییرپیدا کنند، الگوي اعتقادات و ارزش هاي حاکم بر سازمان نیز تغییرپیدا می کند ، به ویژه اگر تغییر در پست هاي کلیدي باشد. و افراد مورد نظر فرهنگ مطلوب سازمانی داشته باشند.با تغییر و انتصاب آنها در پست هاي مختلف منجر به انتقال مفاهیم ، تجربیات ، ارزش ها و همچنین کسب معرفت شده و موجبات بهبود و ارتقاي فرهنگ سازمانی را فراهم می سازند.

3 -توسعه نظام مشارکتی:

یکی از روش هاي بهبود و ارتقاي فرهنگ سازمانی ، ایجاد توسعه نظام مشارکتی در سازمان است.در این نظام از آنجا که به فکر و نظریات کارکنان توجه می شود،منجر به پرورش حس وفاداري ، همکاري و تعهد افراد نسبت به سازمان می شود.مدیران به عنوان تصمیم گیرندگان نهایی ، با هدایت و راهنمایی ، تشویق و قدردانی ها موجب شکوفایی و رشد توانایی ها ، ارزش ها و بهبود رفتاري کارکنان می شوند.

4 -نظام ارزشیابی عملکرد:

معیارهاي ارزشیابی عملکرد مدیران و سایر کارکنان می تواند به ترویج و بهبود فرهنگ سازمانی کمک کنند، در واقع در نظام ارزشیابی عملکرد ، فقط به کمیت و کیفیت کار نباید توجه شود.بلکه بر اساس ارزش هاي فرهنگ سازمانی ،معیارهایی تدوین شود که به بهبود و ارتقاي فرهنگ سازمانی بینجامد ، نظام تشویق و قدردانی نیز باید هماهنگ با برنامه هاي بهبود و ارتقاي فرهنگ سازمانی باشد.

5 -توسعه مدیریت بر مبناي هدف :

نظریه مدیریت بر مبناي هدف بر مشارکت کارکنان در تعیین اهداف و حل و فصل مسائل تأکید دارد با وجود نظام مدیریت بر مبناي هدف ،نقش مدیر به نقش مشاور و تسهیل کننده تغییر پیدا می کند.و کارکنان نیز مشارکت فعال در ارزیابی خواهند داشت .

مدل فرهنگ سازمانی دنیسون

دنیسون بیان می دارد، فرهنگ به آسانی قابل رویت و تماس نیست؛

افراد سازمان ، آن را به خوبی می شناسند و قانون فرهنگ از هر قانونی قوی‌تر است.
در بسیاری از سازمان ها این مهمترین پیام و برداشت از فرهنگ است.

دنیسون برای به تصویر کشیدن فرهنگ سازمانی از یک مدل استفاده نموده است.
این مدل در برگیرنده چهار ویژگی اصلی فرهنگ سازمان:

یعنی درگیر کار شدن، انطباق پذیری، ثبات (یکپارچگی) و ماموریت (رسالت) است.
این چهار ویژگی به وسیله استفاده از دوازده شاخص که مدل را تشکیل می دهند، اندازه گیری می شوند.

مدل فرهنگ سازمانی دنیسون
مدل فرهنگ سازمانی دنیسون
ویژگی درگیر شدن در کار

فرهنگ سازمانی که ویژگی آن درگیرشدن بالای کارکنان در کار باشد، به طور قوی درگیری و مشارکت کارکنان را در فعالیت های مختلف سازمان، مورد تشویق قرار می دهد و حس مالکیت و مسئولیت را در آن ها به وجود می آورد حس مالکیت موجب ایجاد تعهد بیشتری به سازمان شده و قابلیت های استقلال را در کارکنان افزایش می دهد.

در این گونه فرهنگ سازمانی، کارکنان به سیستم های کنترل ضمنی و داوطلبانه تاکید دارند تا به سیستم های رسمی، روشن و بوروکراتیک و سازمان به طور پیوسته کارکنان خود را توانمند می سازد و قابلیت های آن ها را در تمامی سطوح سازمان ارتقاء می دهند.
در نتیجه تمامی افراد سازمان از مهارت و توانایی لازم برای تصمیم گیری در زمینه کار خود برخوردارند.

همچنین به دلیل دریافت اطلاعات از اعضای سازمان، کیفیت تصمیمات و اجرای آن ها بالا است.

شاخص های ویژگی درگیرشدن

  1.  توانمند سازی
  2.  تیم گرایی
  3.  توسعه قابلیت ها
ویژگی سازگاری (ثبات و یکپارچگی)

سازگاری عبارت است از ارزش ها و سیستم هایی که مبنای یک فرهنگ قوی را تشکیل می دهند.

سازمان های یکپارچه به سبب برخورداری از یک فرهنگ با ثبات، هماهنگ و منسجم گرایش بالایی به اثربخشی دارند.

در این گونه سازمان ها رفتار اعضا ریشه در مجموعه ای از ارزش های مرکزی دارد و پیروان آنان دارای مهارت بالایی برای دستیابی به توافق حتی بر سر مسایل پیچیده هستند.
سازگاری، افراد را قادر می سازد تا واکنش مناسبی را در شیوه ای قابل پیش بینی به یک محیط غیرقابل پیش بینی (با تاکید بر اصولی بر مبنای ارزش ها) از خود نشان دهند.

شاخص های ویژگی سازگاری (ثبات و یکپارچگی)عبارتند از:

  1.  هماهنگی و انسجام
  2.  توافق
  3.  ارزش های بنیادین
ویژگی انطباق پذیری

انطباق پذیری عبارت است از توجه به الزامات محیط کاری در فعالیت سازمان های انطباق پذیر در برگیرنده سیستمی از هنجارها و اعتقاداتی هستند که قابلیت دریافت، تفسیر و اعمال علایم محیطی را در تغییرات رفتاری درونی سازمان افزایش می دهند و شانس بقاء، رشد و توسعه سازمان را بالا می برد.

سه بعد انطباق پذیری بر روی اثربخشی سازمان اثر می گذرد

نخست، توانایی درک و واکنش به محیط بیرونی سازمان های موفق تمرکز زیادی بر روی مشتریان و رقبای خود دارند.

دوم، توانایی برای واکنش به مشتریان درونی، بدون توجه به سطح، بخش یا عملکرد.

سوم، توانایی دوباره سازی و رسمی کردن مجدد مجموعه ای از رفتار و فرایندهایی که به سازمان اجازه انطباق پذیری می دهند.

سازمانی که از توانایی پاسخ گویی منطبقانه برخوردار نباشد، از اثربخشی لازم هم برخوردار نخواهد بود.

شاخص های ویژگی انطباق پذیری عبارتند از:

  1.  ایجاد تغییر
  2.  مشتری مداری
  3.  یادگیری سازمانی
ویژگی مأموریت (رسالت)

مأموریت، شامل تعریف و تعیین جهت های طولانی مدت برای سازمان است.
ماموریت یا رسالت یک سازمان ارایه دهنده اهداف و معانی و مفاهیمی از سازمان است که به وسیله تعریف نقش اجتماعی و تعریف اهداف بیرونی سازمان به دست آمده است.

افراد با داشتن درکی روشن از ماموریت سازمان، قادر خواهند بود تا با تصویر یک آینده مطلوب، رفتار فعلی سازمان را شکل دهند.

اگر ماموریت سازمانی درونی شود به تعهد کوتاه مدت و بلندمدت سازمان کمک خواهد نمود.
سازمانی که افراد و سازمان در مسیر هدف قرار گیرند و هدف گرا باشند، دستیابی به موفقیت آسان تر است.

شاخص های ویژگی مأموریت عبارتند از:

  1.  نیت و جهت استراتژیک
  2.  اهداف و مقاصد
  3.  چشم انداز

این مطلب را هم بخوانید: رفتار سازمانی

www.shrm.org